سفارش تبلیغ
صبا ویژن

به نام آفریدگار مهر

سلام آقای خوبم!

آقا اجازه!

آهسته می گویم تا دلتنگی هایم دهان باز نکند،

آخر تازگی ها گوش دلتنگی هایم تیز شده و کافی است بفهمد دلم چقدر سنگینی می کند؛

آن وقت است که سر ناسازگاری بگذارد!

آهسته می گویم تا بغضم به لرزه نیفتد، آهسته می گویم تا پلک هایم خیس نشود؛

آقای هفت آسمان و زمین!

من آهسته می گویم که چرا شرم می کنم این واژگان را کنار هم بچینم، جمله کنم و اجازه دهم کسی جز شما بشنود.

تنها شما هستید که تا آخر حرف هایم را گوش می دهید، توی حرفم نمی دوید!

سر تکان نمی دهید، طعنه نمی زنید و در یک کلام، تحقیرم نمی کنید!

حرف هایم را راحت می توانم برای شما بگویم، حتی با دهان بسته، حتی با نگاه!

تنها شمایید که درددل هایم را تیز نمی کنید و روحم را نمی خراشید!

گناهانم زیاد شده و دیگر از دست قلبم کاری برنمی آید.

قلبم از دستم ناراحت است. بدهکاری ام به او زیاد شده!

می گوید توبه هایت را نسیه بردی.

بدی هایت سر به فلک گذاشته، دیگر توبه به تو نمی دهم!

به قلبم قول دادم قرض نمازهای نخوانده ام را به جا آورم، می گوید اول باید مرا پاک کنی،

مرا آرام کنی، قلبت که پاک شد، زباله هایش که کنار رفت، آن وقت خوبی و پاکی راحت می تواند در قلبت را به صدا دربیاورد!

نمی دانم روی کدامین جاده از زندگی پایم را کج گذاشته ام، پر کدامین خوبی را شکستم یا تنم به تن کدامین بدی خورد که به مقصد نمی رسم؟

باید کدامین مفاتیح را باز کنم؟

کدامین سوره را زیر لب زمزمه کنم؟

سجاده قلبم را رو به کدامین قبله پهن کنم؟

قامتم را با کدامین اذان پاکی ها ببندم و با آوای آسمان یکی کنم؟

بگذار یک بار هم دل من جمکران باشد.

گرچه تنگ است، دلگیر است و سیاه است اما به وسعت یک مهربانی جا دارد.

من آهسته گفتم؛

 

گاهی با نگاه، گاهی زیر لب اما لطفا شما بلند بشنوید.

خانم فاطمه بیگ زاده/ مجله امان، شماره 50


[ جمعه 93/10/19 ] [ 2:49 عصر ] [ مهدی یاوران ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

نویسندگان
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 23
بازدید دیروز: 105
کل بازدیدها: 253725